هنگامی که یک جفت معلم CCRC Head Start متوجه شدند که مادری برای مراقبت از موهای فرزندخواندهاش تلاش میکند، بلافاصله احساس کردند که باید وارد عمل شوند و کمک کنند. این کودک آمریکایی آفریقایی تبار است و مادر خوانده او که اسپانیایی تبار است، با محصولات و تکنیک های مورد نیاز برای موهای فرزندش آشنا نبود. بنابراین، معلمان شرنیس اسپیلر و لینیت وایتهرست از معلم همکار خود، آراسلی کوسادا، کمک گرفتند و نقشه ای برای کمک اندیشیدند.
وقتی مادر با CCRC تماس گرفت، به اشتراک گذاشت که علیرغم بهترین نیتش، موهای فرزندش در حال شکستن و ریزش است.
لینیت میگوید: «مشکل این بود که موهایش خیلی بد میریختند، زیرا مادر از نرمکننده، شامپو یا مرطوبکننده مناسب برای موهایش استفاده نمیکرد.
بنابراین شرنیس و لینت سبدی از محصولات مو را که به طور خاص برای موهای آفریقایی آمریکایی ساخته شده بود جمع آوری کردند و شرنیس یک جزوه دست نویس در مورد مراقبت از مو برای این زن ساخت. آنها برای نشان دادن مراقبت مناسب از مو، بازدید از خانه خانواده را برنامه ریزی کردند.
اما بیان اهمیت فرهنگی موهای سیاه نیز برای این دو معلم مهم بود. مو در کنار جنبه اعتماد به نفس، ریشه فرهنگی معناداری دارد.
شرنیس میگوید: «در تاریخ، در فرهنگ ما، برنامهریزی شده بود که موهایمان بد است، بنابراین باید آنها را بسته و بسته نگه میداشتیم. اما اکنون با موهای طبیعی خود راحت هستیم. بنابراین در حالی که داشتم موهای (کودک) را اصلاح می کردم، فقط با او صحبت می کردم، موارد تأییدی را به او می گفتم، و می گفتم "تو موهای زیبایی داری، موهایت دوست داشتنی هستند و اجازه نده کسی چیز دیگری به تو بگوید." و وقتی کارمان تمام شد، او در آینه نگاه کرد و من گفتم "این تاج توست."
در حالی که "تاج" خود را شانه کرده و مدل داده شده بود، دختر مملو از غرور شد و به انعکاس او لبخند زد.
لینیت به یاد می آورد: «همه بچه های دیگر مثل «وای، تو زیبا به نظر می آیی». و او به خود در آینه نگاه کرد و میتوان گفت اعتماد به نفسش واقعاً درخشید و احساس کرد که "من خیلی زیبا هستم." او مانند یک شاهزاده خانم احساس می کرد.»
معلمان نمی دانستند که کمک آنها چه تأثیری قدرتمند و عاطفی بر مادر رضاعی کودک می گذارد. همانطور که او دستورالعمل های گام به گام شرنیس و لینیت را به مادرش به زبان اسپانیایی منتقل می کرد، آراسلی تسکینی را روی صورت زن مشاهده کرد.
آراسلی میگوید: «هنگامی که داشتم برای او ترجمه میکردم، میتوانستم لبخندش را ببینم و اشک را در چشمانش ببینم. او گفت: "از شما برای همه کارهایی که انجام می دهید بسیار متشکرم." وقتی به خانوادهای کمک میکنید، آنها را بسیار خوشحال میبینید و به داستانهایشان گوش میدهید، قلب شما را متاثر میکند. این مادر چیزهای زیادی برای به اشتراک گذاشتن با ما دارد، مثل "اوه خدای من"، قلب من را می شکند.
سنگینی این لحظه خاص بر دوش سه معلم نشست که آن روز با پیش بینی یک جلسه آموزشی ساده به خانه خانواده رسیدند. در عوض، آنها با پیوندی بین آنها و این خانواده رفتند.
شرنیس میگوید: «میتوانم در چهره مادر ببینم – این واقعیت که او متواضع بود و از گفتن «هی، من به کمک نیاز دارم» نمیترسید، که قلبم را تحت تأثیر قرار داد. و او گفت که برای همیشه مادرش خواهد بود زیرا در حال پذیرش اوست. بنابراین او میخواهد بداند چگونه از موهایش مراقبت کند تا وقتی صبح از خواب بیدار شد و به مدرسه رفت، بتواند شبیه دختر بچههای دیگر شود.»
لینیت با یادآوری اینکه چگونه این زن عکسهایی را به اشتراک میگذاشت، میگوید: «وقتی داشتیم موهایش را درست میکردیم، مامان از بودن با ما احساس راحتی کرد و میخواست با ما به اشتراک بگذارد - او به اتاق رفت و برای هر بچه یک کلاسور داشت. دختر در کودکی در بیمارستان "این قلب من را تحت تاثیر قرار داد زیرا مادر احساس نزدیکی می کرد که می خواست آن را با ما به اشتراک بگذارد. او احساس میکرد، من حدس میزنم، ما دوستان جدیدی برای او هستیم – یا نه فقط دوستان، بلکه خانواده.»
مامان اکنون می داند که چگونه موهای فرزندش را درست کند. شرنیس و لینیت موهای دختر را حالت می دهند. مدل موی جدیدش او را سرشار از اعتماد به نفس کرد.